رادیو اسموک
اپیزود ششم : میراث پدربزرگ
مرا “حواصیل” بخوان
پرنده ای که بارها از کوچ جامانده …!
یک کولی خسته از سفر …که دلش برای
چپق صلح سرخپوستش تنگ شده …
یا آخرین سیگار سرباز خسته از جنگ
مرا اخرین ایستگاه قطار بخوان..
اخرین قتلگاه عاشقان….
یا پستچی بی سوادی که نوشتن نامه برای عشقش را بلد نیست …
مرا عاشقانه های بین ادم برفی و دختر بهار بخوان…
تنهایی
شهرت من است
و این نام های کوچک !
اصلیت ام را پنهان نمی کند …